چیزی را میتوان به عنوان یک نمونه واقعی و حقیقی برای اینکه دهه ۱۹۹۰ آخرین دههای بود که تجربیات واقعیت و دستنخورده داشتیم، ارائه کرد.
اختراعی جدید و محجوب به نام «اینترنت» در ابتدای راه است و در حال نفوذ به گوشه و کنار جامعه است. تلفنهای همراه تا پایان قرن آینده هنوز بدل به یک «باید» برای زندگی نخواهند شد و ارتباطات در آینده بیشتر در دنیای سهبعدی شکل خواهد گرفت. نتیجه چه میشود؟ انسانها با تمام تجربیاتی که از مولفههایی چون هنر، آموزش، آگاهی و قدردانی از لحظه حال دارند؛ از تغییرات سریع و بزرگ و گستردهای که در در کمینگاههای زمان منتظر ما هستند، غافل هستند.
در ۲۸ مارس ۱۹۹۴ (۸ فردوردین ۱۳۷۳) یک هفته دیگر قرار است جسد کرت کوبین Kurt Cobain ضدقهرمان موسیقی محبوب دنیای موسیقی (خواننده گروه مشهور نیروانا Nirvana) در بالای گلخانه خانهاش در سیاتل پیدا شود و تحولات بعدی بدون شک سایهای طولانی و ماندگار بر آلبوم جدید و یکی از آرزومندانهترین، مبتکرانهترین و از نظر تجاری موفقترین گروههای تاریخ، پینک فلوید Pink Floyd خواهد افکند.
آلبوم ناقوس جدایی The Division Bell، اولین آلبوم گروه بدون راجر واترز Roger Waters و از آخرین آلبومهای گروه پینک فلوید را میتوان به عنوان هشداری جدی و چه بسا سزاوار لقب داده شدن به عنوان نوستراداموس در مورد تغییرات اجتماعی قریبالوقوع معرفی کرد. انزوا، تاثیرات اجتماعی منفی ارتباطات دیجیتالی، غیرانسانی شدن، و همه تغییرات خطرانی که در قرن آینده به صورتی آهسته و پیوسته و بدون اعلام قبلی و بی هیچ دعوتنامهای به زندگی ما نفوذ میکنند؛ مضامینی هستند که در این آلبوم به صورت پیشگویانه مورد توجه قرار گرفتهاند.
ما به واسطه امکان حرف زدن و صحبت کردن، توانایی ارتباطی پیدا کردیم که در میان کل قلمروی موجودات زنده بینظیر است و با آن میتوانیم در مورد هر چیزی به گفتگو بنشینیم، چه احساسات، چه تجربیات و چه دانش. این هدیهای برای ما است تا آن را حفظ کنیم.
دیوید گیلمور David Gilmour (نوازنده گیتار، خواننده و ترانهسرای گروه) پس از دیدن یکی تبلیغ تلویزیونی برای یک شرکت تلفن بریتانیایی که در آن صدای استیون هاوکینگ Stephen Hawking به صورت دیجیتالی تقلید شده بود و در باره عذاب قریبالوقع اجتماعی فوقالذکر هشدار میدهد (که با نشانههایی از خوشبینی اجتماعی و امکان پرهیز احتمالی در کنار هم قرار گرفتهاند) به گریه افتاد. گروه پینک فلوید از دیرباز به واسطه استفاده لایهبندیشده مکالمات ضبطشده (بین نوازندگان و کارکنان صحنه و مدیران) در برخی از نمادینترین آثارشان شناخته میشوند؛ در قطعه «به حرف زدن ادامه بده Keep Talking» را با همان هشداری که استیون هاوکینگ در تبلیغ دکلهای مخابراتی را با این اشاره آغاز میکند:
«برای میلیونها سال، بشر درست مانند حیوانات خانگی زندگی میکرد.
سپس اتفاقی افتاد که قدرت تخیل ما را آزاد کرد.
یاد گرفتیم که حرف بزنیم.»
با وجود اینکه آثار گروه پینک فلوید کمتر جنبه خودزندگینامهای دارند؛ اما میتوان به برداشت نسبتا درستی، این طور فرض کرد که ترانه به حرف زدن ادامه بده در جایگاه یک اثر خودزندگینامهای به بسیاری از مخاطرات اجتماعیای که جوانان در ابتدای قرن بیستویکم با آن مواجه خواهند شد، پرداخته است. ترانه اشاراتی به اضطراب اجتماعی تردید به خود و ضعف اعتماد به نفس و ناتوانی در برقراری ارتباط رودررو دارد. به حرف زدن ادامه بده به صورتی مستقیم ما را به مواجهه با اضطراب درون و درگیریهای درونی که ما را در حین برخورد با چنین حملات فلجکننده در برمیگیرد، میبرد. این گفتگو حتی با پژواک ناامیدی از طرف نفر سومی تکمیل میشود که دستوپا میزد تا ارتباط واقعی و انسانی را از میان یک دیوار آجری بیرون بکشد.
آنجا سکوتی احاطهام کرده است
به نظر نمیتوانم درست فکر کنم
گوشهای مینشینم
و هیچکس نمیتواند آزاری به من برساند
فکر میکنم الان باید صحبت کنم (چرا با من صحبت نمیکنی؟)
به نظر نمیتوانم الان صحبت کنم (تو هرگز با من صحبت نمیکنی)
واژههایم هیچوقت درست بیان نمیشوند (به چه فکر میکنید؟)
احسام میکنم دارم غرق میشوم (چه احساسی داری؟)
اما من نمیتوانم ضعف خود را بروز دهم (تو هرگز با من صحبت نمیکنی)
گاهی فکر میکنم (به چه فکر میکنی؟)
از اینجا به کجا قرار است برویم (چه احساسی داری؟)
نکته جالب این است که تنها کلمات اطمینانبخش از تنها اجراکنندهای میآید که در واقع توانایی صحبت کردن ندارد؛ خود استیون هاوکینگ. با فروکش کردن لحظهای التماس گوینده، کلمات هاوکینگ که فاقد احساس هستند ولی حسی سرشار از اطمینان را در خود دارند، اعلام میکنند:
«لازم نیست اینجوری باشه… تنها کاری که باید انجام دهیم این است که مطمئن شویم که به حرف زدن ادامه میدهیم»
هر دلیلی را که بتوان برای بیگ بنگ شناختی ما در نظر گرفت، چه جهشی تصادفی در ژنهای ما، چه تسلط بر امر کشاورزی که به انسانها اوقات فراغت بیشتری میداد و فرصتهای تفکر انتزاعی را برای انسانها بیشتر کرد و چه نظریه میمون مست که جهش شناختی بیسابقه ما را نتیجه مصرف توهمزاهای طبیعی توسط نخستیها میداند و چه دخالت فرازمینیها؛ اما یک چیز در مورد آن قطعی است: ما به واسطه امکان حرف زدن و صحبت کردن، توانایی ارتباطی پیدا کردیم که در میان کل قلمروی موجودات زنده بینظیر است و با آن میتوانیم در مورد هر چیزی به گفتگو بنشینیم، چه احساسات، چه تجربیات و چه دانش. این هدیهای برای ما است تا آن را حفظ کنیم.
پس تنها کاری که باید انجام دهیم، این است که به به حرف زدن ادامه بدهیم.
سلام من از سالها خیلی دور ارادت خاصی به پینگ داشتم و دارم کارشون درسته کار شما هم درسته چاگرم
سلام، ارادت فراوان خدمت شما. از حسن توجه شما سپاسگزاریم. قطعا پینک فلوید گروهیه که سزاوار این ارادت هست و خیلی خوشحالیم که دوستان و همراهان عزیز و گرانقدری مثل شما داریم. پایدار باشید.