این مطلب، چهارمین بخش معرفی ۵۰ آهنگساز برتر تمام تاریخ است. در این مجموعه که به کوشش وبسابت Classical Music گردآوری شده است، از ۱۷۴ آهنگساز مطرح دوران معاصر خواسته شده است تا بهترین آهنگسازان تاریخ را برگزینند. حاصل این نظرسنجی رسیدن به فهرستی ۵۰ تایی از آهنگسازان بزرگ تاریخ موسیقی است که پیش از ۲۰ نفر از آنها معرفی شد.
با دنیای موسیقی در گام سوم معرفی آهنگسازان برتر تاریخ موسیقی همراه باشید.
۲۰- فردریک شوپن Frédéric Chopin
۱۸۱۰-۱۸۴۹
آهنگساز رمانتیک لهستانی که خروجی سترگ کارهایش، رپراتوار پیانو را متحول کرد
جیک هگی Jake Heggie (آهنگساز اپرا، آواز، ارکستر و موسیقی مجلسی) در مورد فردریک شوپن میگوید:
«کافی است که فقط چند نت بشنوید و پس از آن میدانید که او است: ذاتی منحصر به فرد، فراموشنشدنی و ملهم از موسیقی عمیقا زیبا، شجاع، پرداخت بی عیب و نقص که در زمان و فرهنگ طنینانداز میشود. کسی مثل شوپن هست؟ او سمفونی یا اپرا نمینوشت؛ او میدانست که ارزش کارش در چیست و بیوقفه در جستجوی امکانات فنی و تعاملی قلمروی موسیقی بود.
او منبع الهام میلیونها پیانیست برای شروع و معلم و آهنگساز همه رشتهها بود. انسانیت او مرا در سختترین دوران زندگیام همراهی کرد: خودکشی پدرم، بیرون آمدن از بحران ایدز و آسیبدیدگی دستم که مسیر زندگیام را تغییر داد. در همه این مراحل شوپن همراه من بود.»
۱۹- استیو رایش Steve Reich
۱۹۳۶-
مینیمالیست آمریکایی، متخصص خطوط تمیز و پرداخته و ملودیهای محرک
استورات کوپلند Stewart Copeland (موسیقیدان و آهنگساز آمریکایی) در مورد استیو رایش میگوید:
«استیو رایش را میتوان ناجی موسیقی کلاسیک مدرن دانست. جایی در اوسط قرن بیستم، ایدهای در میان آهنگسازان و حتی بهترین آنها شکل گرفت که پیچیدگی در موسیقی مساوی است با درد. در اینجا رایش با مفهوم عالی فکری خود کار خود را آغاز کرد؛ اما در ادامه او به چیزی سید که به او اجازه داد تا مسیر متفاوتی را در پیش بگیرد: «زیبایی ساده او مینیمالیسم او تابع قوانین، ساختار، فرم، کانتور و ریتم نیست.»
۱۸- یوهانس برامس Johannes Brahms
۱۸۳۳-۱۸۹۷
غول آهنگسازی رمانتیک با بافتهای غنی، پخته و ملودیهای جذاب
مارک سیمپسون Mark Simpson (آهنگساز و نوازنده کلارینت بریتانیایی) در مورد یوهانس برامس میگوید:
«بهترین برامس متعلق به لحظاتی است که او از زمین جدا میشود و از احساسات زمینیاش فراتر میرود و ما را به وضعیت بالاتری از آهنگاهی معنوی میرساند؛ گذرگاهی میان انسان و جهان معنوی. او در اصل عمیقا انسانی بود؛ اما جنبه معنوی پیشرفته و توسعهیافتهای نیز داشت که به آن دسترسی داشت. این تلاش برای رسیدن به حالتی بالاتر از آگاهی قابل بیان، جنبهای از کارهای او است که توجه من بیشتر معطوف به آن است.»
۱۷- کایا ساریاهو Kaija Saariaho
۱۹۵۲-
آهنگساز فنلاندی که در زمینههای الکترو-سریالیستی و طیفگرایی یا اسپکرالیستی کار میکند
آنا ثوروالدوتیر Anna Thorvaldsdottir (آهنگساز ایسلندی) در مورد کایا ساریاهو میگوید:
«کایا ساریاهو یکی از آهنگسازهای برجسته دوران ما است. چیزهای فوقالعادهای در مورد موسیقی او میتوان گفت، به خصوص قطعات عالی او برای صداهای عظیم که بسیاری از آنها مورد علاقه شخصی من هستند.
علاوه بر این، من احساس میکنم که حضور قدرتمند موسیقی او در طول این سالها به عنوان الگویی برای نسلهای جوانتر، به ویژه برای زنان جوانتر فعال در عرصه موسیقی، کارکردی الهامبخش و مشوق و متقاعدهکننده ایفا میکند و به همین دلیل از اهمیت ویژهای برخوردار است. این تاثیر چندوجهی، بدون شک به شکلگیری موسیقی آینده یاری خواهد رساند.»
۱۶- یوزف هایدن Joseph Haydn
۱۷۳۲-۱۸۰۹
پیشگام موسیقی سمفونیک که نقش کلیدی در پیشرفت موسیقی مجلسی ایفا کرد
رادنی نیوتن Rodney Newton (آهنگساز انگلیسی) در مورد یوزف هایدن میگوید:
«پدر سمفونی و کوارتت زهی، پاپا هایدن، پایههای توسعه این فرمهای را پایهریزی کرد و ابداعات و اصالت کار او، الهامبخش و الگوی بسیاری آهنگساز دیگر بود.
همانند باخ، حاصل آثار خروجی هایدن و دامنه آن خیرهکننده است. از نقطه نظر لذت محض، افراد کمی شبیه او هستند؛ انسانیت او از هر کاری بیرون میزند و همانطور که یکی از آهنگسازان یک بار به من توصیه کرد: «اگر میخواهید ملودی را یاد بگیرید، هایدن را مطالعه کنید.»»
۱۵- دمیتری شوستاکوویچ Dmitri Shostakovich
۱۹۰۶-۱۹۷۵
آهنگساز دوران پسارمانتیک سمفونیهای بزرگ، آثار ارکسترا و اپرا
دنی الفمن Danny Elfman (آهنگساز موسیقی کلاسیک و موسیقی متن آمریکایی و خالق آثاری نظیر سیمپسونها The Simpsons) در مورد دمیتری شوستاکوویچ میگوید:
«اولین برخورد من با شوستاکووچ، دیدگاه موسیقی مرا زیر و رو کرد. نمونه آن، هشتمین کوارتت زهی او است که قدرت عظیمی به من ضربه زد. چهار نت آغازین این اثر فوری با من ارتباط برقرار کرد؛ زیرا که در ادامه بدل به روحانگیزترین و دلخراشترین ملودی که تا با حال شنیده بودم، شد.
سپس، نحوه پیچاندن و چرخاندن آن موتیف، افشا و پنهان کردن آن در سرتاسر کوارتت به مانند یک ترفند جادویی غیرممکن به نظر میرسید... به آرامی در پایان بازمیگرددد تا فقط ملودیهای خالص و بدون تجملات و تزئیت را با احساس ناامیدی بکر و زیبایی باقی بگذارد. همانطور که عمیقتر به سراغ موسیقی او رفتم، عناصر خاصی را در کنار هم یافتم: اشتیاق، مهارت بدون نقص، شور و شوقی که میتوانند تقریبا گیجکننده باشد، تاریکی که در تنازع با طنز است و روحیه خالصی که دنیای شنونده را غنی میکند.»
۱۴- بلا بارتوک Béla Bartók
۱۸۸۱-۱۹۴۵
موسیقی فولک مجارستانی به طرز هیجانانگیزی با مدرنیستم زاویهدار بارتوک در تضاد است
مایکل برکلی Michael Berkeley (آهنگساز و مجری انگلیسی) در مورد بلا بارتوک میگوید:
«بارتوک برای من یک قهرمان گمنام است. شش کوارتت زهی او بهترین سیکل از زمان بتهوون است و او در آنها نوشتن برای سازهای زهی را متوحل کرد و اما صداهای خارقالعادهای که او ارائه میکرد، کاملا ارگانیک هستند و برای حس موسیقی بسیار ضروری و مهم هستند.
در مقیاسی بزرگتر، من دوست دارم دو شاهکار را در خانه اپرای سطلنتی در یک اجرای دوقسمتی ببینم، اپرای قلعه ریش آبی Bluebeard’s Castle و باله ماندارین معجزهآسا که هر دو از دارای قدرت بصری وحشتناکی هستند.»
۱۳- الیویه مسیان Olivier Messiaen
۱۹۰۸-۱۹۹۲
آهنگساز فرانسوی در موسیقیاش به سریالیسم، گاملان و آواز پرندگان نگاه میکند
رکسانا پانوفنیک Roxanna Panufnik (آهنگساز بریتانیایی با اصالت لهستانی) در مورد میگوید:
«در طول سالها، تحسین و ستایش من نسبت به مسیان افزایش پیدا کرده و رشد یافته است؛ از اولین مواجهه من با هارمونی کالیدوسکوپیک (Kaleidoscopic) او در طول روزهای کالج موسیقی تا اجراهای زنده و پرانرژی از سمفونی جاودانه Turangalîla در سالها بعد. معنویت جاری در او و آثارش، در روح من دیده میشود زیرا آکوردهای باشکوه و اثیریبخش او در فضای آکوستیک کلیسا به صورت احترامبرانگیز ترکیب میشوند.
سپس متوجه شدم که او نیز مانند سیناستزیا Synaesthesia داشت (برای او به این معنا بود که با شنیدن صداها، رنگها را نیز میدید) و جاذبه موسیقی او برای من حسی دیگر پیدا کرد. خوشبختانه، او چنین مجموعهای از آثار حماسی را برای ما به جا گذاشته است و من در کشفهای بسیار بیشتری در آثار او در ادامه هستم.»
۱۲- ژان سیبلیوس Jean Sibelius
۱۸۶۵-۱۹۵۷
تماشای مناظر فنلاندی و فولکلور باستانی که با رنگهای زنده و پویا ثبت شدهاند
آنتونی پین Anthony Payne (آهنگساز، منتقد موسیقی و موسیقیشناس) در مورد ژان سیبلیوس میگوید:
«انجمن گرامافون مدرسه من یک بار اجرای کوسویتزکی Koussevitzky را پخش کرد و من را متحیر و مسحور کرد. در آن زمان نمیتوانستم دلیل آن را بگویم؛ اما زبان موسیقی در حالتی نسبتا ناهشیار با من صحبت میکرد. چیزی منحصرا شمالی و قدرتمند در مورد موسیقی سیبلیوس وجود دارد. اما این ایده رشد روایی در مورد موسیقی او است که واقعا مرا جذا میکند، روشی که او با یک ایده یا یک موتیف شروع میکند و به آن اجازه میدهد تا رشد کند و توسعه یابد.
در سمفونی هفتم، سه تکنوازی ترومبون داریم و در هر بار تغییر میکند. شما میتوانید ماهیت آن را در سراسر آن تشخیص دهید رشد آن را بشنوید و توسعه یافتن آن را متوجه شوید. سیبلیوس به فرمهای کلاسیک نیز ارجاع میدهد؛ اما آنها به صورتی کاملا جدید تراش دهاند، مانند مومان اول سمفونی دوم یا آهنگهایی مانند تایپولا Tapiola که فکر میکنم یکی از برترین آثار تمام دوران باشد.»
۱۱- بنجامین بریتن Benjamin Britten
۱۹۱۳۰۱۹۷۶
آهنگساز انگلیسی آثار کرال، اپرا و آهنگ؛ بنیانگذار جشنواره آلدبورگ
شریل فرانسیس هود Cheryl Frances-Hoad (آهنگساز بریتانیایی) در مورد بنجامین بریتن میگوید:
«اولین موسیقی مدرنی که در یاد دارم را از طریق بریتن کشف کردم، زمانی که کودکی هشت ساله میکرد تا قطعه Tema ‘Sacher’ را روی ویولن بنوازد. از آن زمان، موسیقی او مجذوب خود کرده است، و اغلب به موسیقی به عنوان مشاوری در زمینه آهنگسازی مراجعه میکنم.
برای من موسیقی تلفیق کامل احساسات و هنر است، همه عناصیر ترکیبی آهنگسازی در کنار هم کار میکنند تا به قدرت بیان موسیقی کمک کنند. اگر اجازه داشتم تا آخر عمرم فقط به یک قطعه گوش دهم، انتخاب من روشناییها Les Illuminations بود.»