الویس پرسلی
Elvis Presley
الویس پرسلی Elvis Presley (با نام کامل Elvis Aaron Presley) خواننده و بازیگر مشهور آمریکایی است. الویس پرسلی که از او با عنوان پادشاه یا پادشاه راک اند رول نیز یاد میشود، یکی از محبوبترین هنرمندان زمان خود و از نمادهای فرهنگی قرن بیستم محسوب میشود. او در سال ۱۹۳۵ متولد شد و در ۱۸ سالگی (۱۹۵۳) وارد دنیای موسیقی شد. اگرچه دوران حضور ۲۴ ساله او در عرصه موسیقی خیلی طولانی نیست و او در سن ۴۲ سالگی (۱۹۷۷) بر اثر حمله قلبی از دنیا رفت؛ اما او در همین مدت کوتاه توانست نام خود را بهعنوان یکی از ماندگارترین افراد این حوزه مطرح نماید.
پرسلی یکی از موفقترین هنرمندان تاریخ این صنعت نیز محسوب میشود و به امروز، بین ۶۰۰ تا یک میلیارد نسخه از آثار او به فروش رسیده است؛ امری که باعث میشود او با انتشار پرفروشترین خواننده فردی تاریخ محسوب شود و از حیث موفقیت تجاری، در کنار گروه ماندگار بیتلز Beatles قرار گیرد. او ۳ بار موفق به کسب جایزه گرمی شد که از جمله آنها میتوان به جایزه دستاورد یک عمر فعالیت هنری اشاره که آن را زمانی که تنها ۳۶ سال داشت، بهدست آورد. این هنرمند مشهور، آثار درخشانی در چند سبک دارد که باعث شده است نام او در تالار مشاهیر سبکهای زیادی ثبت شود. الویس پرسلی خواننده پرکاری بود و تقریبا در هر سال ۲۵/۱ آلبوم منتشر کرد و در مجموع ۳۰ آلبوم استودیویی دارد. در ادامه با بیوگرافی و دانلود آهنگ های الویس پرسلی همراه دنیای موسیقی باشید.
شروع مسیر و اولین ضبطها
پرسلی کودکی خود را در شهر توپلو ایالت میسیسیپی در فقر گذراند. او در نوجوانی به همراه خانواده به ممفیس نقل مکان کرد. او یک نوار تست برای تهیه کننده لیبل Sun Records فرستاده بود، چند هفته بعد از نقل مکان به ممفیس این لیبل بلوز با یک تماس تلفنی به درخواست الویس پاسخ داد و جلسات ضبط موسیقی الویس پرسلی آغاز شد.
آهنگهای بلوز و کانتری، تصنیفهای محلی و سرودهای انجیل محتوای این اجراها را تشکیل میدادند، الویس قبلا سرودهای کلیسا را و ترانه های بلوز را آموخته بود.
پرسلی شخصیتی پر زرق و برق داشت و حسابی به خودش میرسید، موهای روغن زده بلند و ترکیب لباسهای خاصش چشمها را سمت خودش میکشاند اما موسیقی الویس پرسلی بعد از آن شنیده شد که قطعه That’s All Right Mama از آرتور کراداپ را اجرا کردند و این اجرا با صدای تنور بالای پرسلی به موفقیت دست یافت.
بعد از این قطعه او پنج تک آهنگ دیگر منتشر کرد که البته هیچکدام فراگیر نشد اما در آگوست 1955 او پنجمین قطعه "قطار اسرارآمیز" را که تا آن موقع بزرگترین رکورد او بود منتشر کرد و توانست طرفداران بسیاری بهخصوص در جنوب جذب کند.
الویس پرسلی سلبریتی ملی میشود!
در ادامه مسیر هنریاش، الویس پرسلی با سرهنگ تام پارکر یک سرمایهگذار موسیقی کانتری آشنا شد و او ترتیبی داد تا پرسلی با شرکتهای بزرگ مستقر در نیویورک قراردادهایی ببندد و ضبط آثارش را با گروههای بزرگتر و کیفیت بالاتر پی بگیرد. او در این دوران شروع به ضبط قطعاتی با محتوا و تم ملی و میهن دوستانه کانتری و بلوز کرد. در طول سالهای 1956 تا 1958 تسلطش را بر موسیقی پاپ گسترش داد و شروع عصر راک اند رول را کلید زد و درها را برای هنرمندان راک سفیدپ.ست و سیاه پوست باز کرد.
پرسلی روز به روز محبوبتر شد و حضور او در برنامههای تلویزیونی خصوصا نمایش یکشنبه شب اد سالیوان رکورد تعداد بیننده یک برنامه تلویزیونی را شکست و بالاترین میزان تماشاگر را به نام خود ثبت کرد.
الویس پرسلی، شخصیت تاثیرگذار
پرسلی به سمبل و بتی برای نوجوانان زمان خودش بدل شده بود، هر جا که میرفت انبوهی از نوجوانان و بهخصوص زنان جوان با همهمه و شوقی وصفناپذیر به استقبالش میرفتند. زمانی که او در سال 1958 به ارتش فراخوانده شد در اتفاقی نادر تمام کشور در بهت و غم فرو رفت. شخصیت او ترکیبی آمیخته از اعتماد به نفس بالا، فروتنی، تعهد شدید و شوخ طبعی بود. او به معنای واقعی کلمه الهامبخش هزاران موسیقی دان در زمان خود و بعد از آن بود، چه جنوبی ها و کسانی که نزدیکتر به او و سبک و سیاقش بودند چه هنرمندان بزرگ دیگر همچون جان لنون، بروس اسپرینگستین، باب دیلن، پرنس و هنرمندان دیگر، غیر ممکن است که به ستاره راک در هر سطحی فکر کنیم که بدهی آشکاری به پرسلی نداشته باشد.
حتی فراتر از آن، پریسلی الهام بخش مخاطبانش بود. اسپرینگستین در زمان مرگ پریسلی گفت:
"مثل این بود که او رویای خود را در گوش ما زمزمه کرد و بعد ما آن را دیدیم."
برای اینکه بخواهید شبیه الویس شوید، لازم نیست که بخواهید یک ستاره راک اند رول یا حتی یک موسیقیدان باشید. به معنای واقعی کلمه میلیون ها نفر - یک یا دو نسل کامل - حس سبک شخصی و جاه طلبی خود را با عباراتی تعریف کردند که الویس برای اولین بار به آن پرداخت.
در نتیجه، او هر چیزی جز محبوبیت جهانی بود. کسانی که او را نپرستیدند او را حقیر یافتند (کسی او را نادان ندید). واعظان و صاحب نظران او را یک نفرتانگیز اعلام کردند. نژادپرستان او را به خاطر آمیختن موسیقی سیاه با سفید محکوم کردند (و پریسلی همیشه در اعتبار بخشیدن به منابع سیاه خود دقیق بود، یکی از چیزهایی که او را از نویسندگان و خوانندگان Tin Pan Alley که برای چندین دهه سبک های موسیقی سیاهان را بدون اعتبار بالا می بردند متفاوت می کرد). او مسئول تمام هولیگانیسم و بزهکاری نوجوانان اعلام شد. با این حال، در هر حضور در تلویزیون، او مهربان، مودب، و نرم زبان و تقریباً خجالتی به نظر می رسید.
خدمت سربازی، سینما و جریان اصلی
در سال 1959، زمانی که در آلمان غربی مستقر بود - جایی که به جای پیوستن به بخش سرگرمی خدمات ویژه، به عنوان سرباز خدمت می کرد - پریسلی با پریسیلا بولیو که در آن زمان 14 سال داشت (پریسلی 24 ساله بود) ملاقات کرد. آنها رابطه عاشقانه ای را آغاز کردند که پس از بازگشت پریسلی به ایالات متحده در سال 1960 ادامه یافت. هنگامی که او حرفه موسیقی خود را از سر گرفت، کسانی که او را به عنوان یک هیاهوی تجاری بدون استعداد می دانستند انتظار داشتند که او محو شود. درعوض، او همچنان پیش از ورودش به ارتش، قطعات ضبط شده ای را داشت.
پریسلی تقریباً از همان جایی که متوقف شده بود ادامه داد و طی هشت سال آینده مجموعه ای متشکل از 30 فیلم (از آبی هاوایی [1961] تا تغییر عادت [1969]) را ساخت که تقریباً هیچ یک از آنها با هیچ ژانری به جز «فیلم الویس» که به معنای یک رمان کمدی سبک با اجرای موسیقی توسط پرسلی بود. اکثر آنها آلبوم های موسیقی متن همراه داشتند، و فیلم ها و رکوردها در کنار هم از او مردی ثروتمند ساختند، اگرچه تقریباً او را به عنوان هر نوع هنرمندی نابود کردند. پریسلی بهترین کار خود را در دهه 1960 روی تکآهنگهایی انجام داد که یا ارتباطی با فیلمها نداشتند یا به طور جزئی در آنها گیر کردند، ضبطهایی مانند «اکنون یا هرگز (O Sole Mio») (1960)، «آیا امشب تنها هستی؟» و "خواهر کوچولو" (هر دو 1961)، "Can't Help Falling in Love" و "Return to Sender" (هر دو 1962) و "Viva Las Vegas" (1964). پریسلی دیگر یک شخصیت بحث برانگیز نبود، او تبدیل به یک هنرمند جریان اصلی قابل پیش بینی شده بود، شخصیتی که عملاً هیچ علاقه ای به مخاطبان راک نداشت که با ظهور صداهای جدید بیتلز، رولینگ استونز و باب دیلن بسیار گسترش یافته بودند.
در سال 1968 تغییرات در دنیای موسیقی بر پریسلی پیشی گرفت - هم فروش فیلم و هم فروش موسیقی او کاهش یافت. در دسامبر ویژه برنامه تلویزیونی کریسمس تک نفره او پخش شد: تور دوفورس راک اند رول و ریتم اند بلوز. این برنامه اعتبار از بین رفته او را بازگرداند. او در سال 1969 تک آهنگی را منتشر کرد که هیچ ارتباطی با فیلمی به نام «ذهن مشکوک» نداشت. با این قطعه به صدر جدول فروش رفت و دوباره شروع به اجرای کنسرت کرد و به سرعت طرفداران قابل توجهی را به دست آورد، هرچند که تقریباً به اندازه مخاطبانش در دهه 1950 همهگیر نبود. در اصل، جنوب و غرب میانه، طبقه کارگر و اکثراً زنان بودند. تا مدتها بعد از آن دهه، او همچنان یکی از برترین جاذبه های زنده در ایالات متحده بود. (به دلایل مختلف، او هرگز در خارج از آمریکای شمالی اجرا نداشت.) پریسلی اکنون یک هنرمند اصلی آمریکایی در دنیای سرگرمی بود، یک نماد اما دیگر نه چندان یک بت.
ازدواج، گوشه نشینی در گریسلند و مرگ
در سال 1967 بدون سر و صدای زیادی با پریسیلا بولیو ازدواج کرد. سال بعد با تولد دخترشان لیزا ماری پریسلی پدر شد. الویس پریسلی و پریسیلا پریسلی سرانجام در سال 1972 از هم جدا شدند و سال بعد طلاق گرفتند.
پریسلی مدتی بود که دیگر فیلمی نساخته بود، اگرچه یک فیلم کنسرت خوب با عنوان الویس در تور (1972) را برای ارائه داشت. ضبط های او کیفیت نامناسبی داشتند، اما در هر آلبوم او یک یا دو آهنگ را گنجانده بود که تمرکز و انرژی داشتند. آهنگهای پرطرفدار سختتر از قبل به دست میآمدند- «ذهنهای مشکوک» آخرین شماره یک او و «عشق سوزان» (1972) آخرین ورودی ده نفر برتر او در فهرست فروش بود. اما، به لطف کنسرتها و نمایشهای تماشایی او همچنان یک پولساز بزرگ باقی ماند. او اکنون جاهطلبی و قدرت کارهای اولیهاش را نداشت، اما این ممکن است چیز خوبی بوده باشد: او هرگز بهنظر نمیرسید که یادگاری قدیمی از دهه 1950 باشد که میکوشد به هر قیمتی خود را بهروز کند، بلکه فقط یک هنرمند و مجری بود، بیوقفه خودش.
همچنین در دنیای موسیقی : بیوگرافی و دانلود آثار جانی کش
با این حال، پریسلی یک سبک زندگی کشنده نیز ایجاد کرده بود. او تقریباً تمام وقت خود را به جز زمانهایی که در سفر بود در ملک خود در ممفیس (یک خانه بزرگ استعماری جنوبی که به شکلی بین مدرنیته پیش پا افتاده و مجلل ساختگی تزئین شده بود) سپری می کرد، شبانه زندگی می کرد، در محاصره ی دعواها و پر از غذاهای چرب و پر از غذاهای چرب و البته انواع داروهای تجویزی. نمایشهای او در دو سال پایانی زندگیاش رو به وخامت گذاشت و رکوردهای او تقریبا متوقف شد. پریسلی هرگز به وضعیت خود اطمینان نداشت، هرگز کاملاً مطمئن نبود که دوباره به فقر سهامداران سقوط نخواهد کرد، و در نتیجه، به نظر می رسید که بی حرکت شده است. مردی که برای موفقیت خود همه چیز را به خطر انداخته بود، اکنون در قامت بی تحرک یک معتاد و گوشه نشین زندگی می کرد. سرانجام، در تابستان 1977، شبی که قرار بود تور کنسرت دیگری را آغاز کند، بر اثر حمله قلبی که عمدتاً ناشی از مصرف مواد مخدر بود، درگذشت. در آن زمان او تنها 42 سال داشت.
میراث الویس پرسلی
تقریباً بلافاصله پس از شنیدن خبر مرگ او، طرفداران عزادارش از سراسر جهان در گریسلند گرد آمدند تا با پسر فقیری که رویای آمریکایی را زندگی کرده بود وداع کنند. به نوعی، این عزاداری هرگز متوقف نشده است: گریسلند یکی از برترین جاذبه های گردشگری کشور است و آلبوم های پریسلی به عنوان آثاری هنری و تاریخی همچنان به فروش سریع خود ادامه می دهند. در ماه اوت هر سال جمعیتی به گریسلند میآیند - جایی که به سرپرستی پریسیلا پریسلی برای اولین بار در سال 1982 به روی عموم باز شد - نه در سالگرد تولد، بلکه در سالگرد مرگش. هر از گاهی شایعاتی به گوش می رسید که او واقعاً نمرده است، که مرگ او جعلی بود که برای رهایی او از شهرت طراحی شده بود که البته دور از واقعیت است. بزرگترین طرفداران او - زنان سفیدپوست طبقه کارگر تقریباً به طور انحصاری - تعصب خود را به فرزندانشان یا حداقل به تعداد شگفت انگیزی از دخترانشان منتقل کردند تا میراث این هنرمند محبوب و مردمی و تاثیرگذار برای سالها و قرنها زنده بماند.