همانطور که در بخش اول این مقاله به آن اشاره شد، وبسایت کلاسیکال میوزیک از ۱۷۴ آهنگساز خواسته بود تا بهترین آهنگسازان تاریخ را برگزینند و حاصل آن بدل به فهرستی ۵۰ تایی از بزرگترین آهنگسازان تاریخ شده است.
بخش اول شما آهنگسازانی بود که در جایگاههای ۴۱ تا ۵۰ این نظرسنجی قرار گرفته بودند و بخش دوم به آهنگسازانی اختصاص دارد که در جایگاههای ۳۱ تا ۴۰ قرار دارند.
با دنیای موسیقی همراه باشید تا با ۱۰ آهنگساز برتر بعدی آشنا شویم.
۴۰- ادوارد الگار Edward Elgar
۱۸۵۷-۱۹۳۴
الگار استاد موسیقی سمفونیک بریتانیایی است که با شنیدار طبیعی برای ملودیهای اشتیاقآور
کریستونر گانینگ Christopher Gunning (آهنگساز انگلیسی) در مورد ادوارد الگار میگوید:
«آیا میتوان مناطق حومه انگلیس را بدون صدای الگار تصور کرد؟ وقتی به تک تک کارهای او رجوع میکنیم از نظر ایجاد احساسات پیچیده و واریاسیونهای انیگماتیک بینقص هستند – نه فقط قطعه نمرود Nimrod – بلکه عموم کارهای او را میتوان به عنوان بهترین نمونه برای این قالب این توصیفات معرفی کرد.
در عین حال، اولین سمفونی الگار، بی شک یکی از خوشبینانهترین و عمیقترین آثاری است که تا به امروز نوشته شده است. این اثر او به دوران یوهانس برامس Johannes Brahms یا پیش از برامس باز میگرد، ترکیب فوقالعادهای از غرلسرایی از یک سو و تقلای عاطفی را در سوی دیگر خود دارد.»
۳۹- جوزپه وردی Giuseppe Verdi
۱۸۱۳-۱۹۰۱
استاد اپرای ایتالیایی که آریاهای ماندگارش در سرتاسر دنیا محبوب هستند
چن سیگانگ Qigang Chen (آهنگساز چینی-فرانسوی) در مورد جوزپه وردی میگوید:
«پنج آهنگسازی که من به آنها رای دادم، همگی در یک اشتراک دارند: آنها نگران همگام شدن با آخرین مدها نبودند و نسبتا عاری از تاثیر عوامل بیرونی بودند. به طور خلاصه، آنها کامل بر خود و فردیت متکی بودند. دوران وردی مصادف با اوج تسلط خردگرایی اتریشی-آلمانی در فلسفه و ادبیات و موسیقی بود؛ اما بدون چنین اصول راهنمای شکوهمندی کارهای خود را انجام داد.
او هیچ دوست فیلسوفی نداشت، یک مرد عادی بود که به عنوان یک کشاورز در روستا بازنشسته شده بود. نشاط هنری واقعی او مستقل از تاثیر عوامل دیگر به وجود آمده بود و موسیقی وردی را به این کیفیت خاص رسانده بود.»
۳۸- ریشارد اشتراوس Richard Strauss
۱۸۶۴-۱۹۴۹
ریشارد اشتراوس یک آهنگساز رمانتیک که آثارش صدایی بسیار غنی داشت و اپراهای سرزندهای را خلق کرده بود
کالین متیوز Colin Matthews (آهنگساز انگلیسی که به واسطه آثار بزرگ ارکسترالش شناخته میشود) در مورد ریشارد اشتراوس میگوید:
«به راحتی میتوان تاثیر و اهمیت ریشارد اشتراوس را نادیده گرفت؛ اما گسترده آثار او در امتداد ۲۵ ساله آهنگهای شاعرانه، از دون خوان تا سمفونی آلپاین، به خوبی نمایانگر تسلط ارکسترال او و همچنین ظرفیت تحسینبرانگیز او در نوآوری و ساخت آثاری جدید است.
اپراهای سالومه و الکترا، تقریبا مانند هر چیزی که در دهه اول قرن بیستم نوشته شده است، از نظر ساختاری پیشرفته محسوب میشوند. موسیقی آخرین سالهای اشتراوس که با کاپریچیو در سال ۱۹۴۰ شروع شد، شامل دو سرناد برای سازهای بادی، کنسرتوی دوم هورن و کنسرتوی ابوا، با چهار ساخته آخر او به اوج میرسد که و میتوان آنها را در میان کاملترین موسیقیهای تمام دوران قرار داد.»
۳۷- ویلیام برد William Byrd
۱۵۴۳-۱۶۲۳
ویلیام برد، خواننده بزرگ گروه کر دوران پادشاهی تودور در انگلیس دهها اثر خالص و بینقص برای کیبورد ساخته است
باب چیلکات Bob Chilcott (آهنگساز موسیقی کر، رهبر ارکستر و خواننده انگلیسی) در مورد ویلیام برد میگوید:
«مدتی طول کشید تا متوجه که برد چه آهنگساز فوقالعادهای است. به عنوان یک خواننده جوان، فکر خواندن قطعه سرویس عالی Great’ Service او مرا وحشتزده میکرد. سالها بعد بیوقفه به اجرای این قطعه از The Tallis Scholars گوش دادم و از کیفیت صدای آن در مقابل صدای گیرای نونک دیمیتیس Nunc Dimittis به شگفتی درآمدم.
بعدها با با قطعه Advent motet Vigilate او آشنا شدم. عناصر لمسی، حسی و عمیقا انسانی در موسیقی او وجود دارد که به زیبایی همچون جریان هوای فرآیند تنفس در ردیفهای آواز به شنونده منتقل میشود.»
۳۶- آنتون وبرن Anton Webern
۱۸۸۳-۱۹۴۵
آنتون وبرن یک سریالیست دوازده تونه (Twelve-Tone) و عضوی کلید از مکتب دوم وین بود
هاوارد اسکپتون Howard Skempton (آهنگساز و نوازنده پیانو و آکاردئون انگلیسی) در مورد آنتون وبرن میگوید:
«آنچه خارقالعاده است، یکپارچگی جاری در موسیقی وبرن است که در خود نوعی از ظرافت و در عین حال قدرت را دارد. تقریبا مثل این است که او به موسیقی به مانند یک فرمول ریاضی فکر میکند و سعی میکند تا بفهمد چه چیزی ممکن است یک معادله را حل کند یا یک قف را باز کند. او امکان یک چشمانداز موسیقی متفاوت را برای مخاطب نمایان میکند.
این همان چیزی بود که وقتی برای اولین بار شش قطعه برای ارکستر او را در اواخر نوجوانی شنیدم، با آن هیجانزده شدم و متوجه شدم که روشی کامل جدید برای آهنگسازی وجود دارد. او بر نسل پس از جنگ، سریالیستها، آهنگسازان تجربی و فراتر از آن، مینیمالیستها تاثیر گذاشت. تسلط او فوقالعاده بود.»
۳۵- ادگار وارز Edgard Varèse
۱۸۸۳-۱۹۶۵
پیشگام موسیقی الکتروآکوستیک و خالص «صدای سازمانیافته»
برایان فرنیهو Brian Ferneyhough (آهنگساز انگلیسی و از شخصیتهای اصلی جنبش نیو کامپلسیتی New Complexity) در مورد ادگار وارز میگوید:
«اکتاندر وارز اولین اثر معاصری بود که باعث تاثیر عمیق و ماندگار بر من شد؛ درست زمانی که در سن ۱۵ سالگی با یک ضبط صوت معمولی آن را شنیدم. به نظر من این این اثر غیراحساسی، تیزبینانه و به صورتی قاطع وسوسهبرانگیز بود.
به عنوان یک نوازنده بادی، میتوانم از مهارت او در کشیدن صدای هر ساز به منطقهای فراتر از محدوده راحتی و عادی سپاسگزار باشم؛ در حالی که تقاطعهای پیچیده ریتیمک و الگوهای رنگارنگ آن به طرز درخشانی واقعی به نظر میرسند.»
۳۴- مورتون فلدمن Morton Feldman
۱۹۲۶-۱۹۸۷
آهنگساز آمریکایی که موسیقی را با زمان و نت مورد آزمایش قرار داد
شیوا فشارکی Shiva Feshareki (آهنگساز موسیقی تجربی و مجری رادیوی ایرانی-بریتانیایی) در مورد مورتون فلدمن میگوید:
«موسیقی فلدمن زیبایی و سرعت خاص خود را دارد. در زمان آفرینش آن، کاملا مستقل به نظر میرسد؛ اما در کنار آن پلی میان بسیاری از مکاتب فکری ایجاد میکند. در ذهن من، موسیقی او مانند یک ملیلهدوزی پیچیده است که آنقدر بزرگ میشود و گسترش مییابد که هر المانی را میتوان در موسیقی او تجربی کرد.
درک این امر نیاز به تعهد و تمرکز دارد؛ زیرا اغلب آهنگهای او ساعتها طول میکشد؛ اما در نهایت، میتوان گفت که این موسیقی دیدگاه شما را نسبت به واقعیت تغییر داده است. شما تغییر کردهاید و اکنون با چشمانداز وسیعتری فکر و احساس میکنید.»
۳۳- آلبان برگ Alban Berg
۱۸۸۵-۱۹۳۵
موسیقی برگ یک تلالو نور برجسته در سریالیسم است که در خورد رمزها و کدهای زیادی دارد
اوتی تارکیاینن Outi Tarkiainen (آهنگساز کلاسیک معاصر فنلاندی) در مورد آلبان برگ میگوید:
«آلبان برگ، نوآوریهای نظری مکتب وین دوم را به وجود آورد و سریالیسم ۱۲ آهنگی را خلق کرد که نه تنها از نظر فنی استادانه و منسجم بود؛ بلکه در بیان نیز قدرتمند و سرشار از لذت هنری بود.
موسیقی او، پیوندی حیاتی میان دورههای مختلف است؛ فرمها و تئولوژی او مدرن است و در عین حال کاملا از سنت رمانتیک سرچشمه میگیرند. بر خلاف نیمه دوم قرن بیستم، موسیقی معاصر امروزه دوباره جرآت میکند تا بهره بیشتری از عناصر دوران رمانتیک ببرد و تاثیر برگ در این امر کاملا مشخص است.»
۳۲- پیوتر ایلیچ چایکوفسکی Pyotr Ilyich Tchaikovsky
۱۸۴۰-۱۸۹۳
بالهها و سمفونیهای بیوگرافی در بطن آثار این آهنگساز رمانتیک روس جای دارند
جابی تالبوت Joby Talbot (آهنگساز بریتانیایی) در مورد پیوتر ایلیچ چایکوفسکی میگوید:
«اگر بخواهید به برخی از بیگانگانی که بر روی زمین فرود آمدهاند و میخواهند بدانند موسیقی کلاسیک چه صدایی دارد، سلام کنید و آنها را این موسیقی آشنا کنید؛ رهنمون نکردن آنها به سمت چایکوفسکی یکی از بدترین گزینهها است. زمانی که من در حال بزرگ شدن بودم، ساختههای او نماد موسیقی ارکسترال و آوازی کارشده، زیبا، خارقالعاده، شاعرانه و ملودیک بود.
چایکوفسکی به وضوح استاد ملودی بود؛ اما من عاشق پالت احساسی و عناصر ریتمیک موسیقی او نیز هستم. اگر به نشانههای پویای آثار موسیقی متن او دقت کنید، او همهچیز را در آثار خود دارد. در کودکی که در ارکسترها مینواختم، آثار او همچون دویدن در یک دوی ماراتن بود؛ اما همیشه در کنار آن حسی فراگیر، سرگرمکننده و شیطنتآمیز را نیز در خود داشت.»
۳۱- جان کیج John Cage
۱۹۱۲-۱۹۹۲
رهبر موسیقی آونگارد آمریکا و خالق پیانوی دستکاریشده
گوین برایار Gavin Bryar (آهنگساز و نوازنده کنترباس انگلیسی) در مورد جان کیج میگوید:
«برای من، جان کیج در کنار مارسل دوشان Marcel Duchamp یکی از دو هنرمند برتر قرن بیستم بود. هر دو این پرسش را پیش گذاشتند که چه چیزی را میتوان به عنوان هنر تلقی کرد و هر دو پرسش خود را تا اساسیترین سطوح جلو بردند. در مورد کیج او این پرسش را از طریق سختگیری در تفکر موسیقایی و فلسفی دنبال کرد.
او موسیقی را با قطعهای به اصطلاح بیصدا با نام 4’33” به حالت صفر درآورد یا به نوعی ریست کرد؛ اما با سبکی که هرگز نمیتوان آن را در دیگر آثار آونگارد پیدا کرد. به خوبی یادم است، اولین بار در سال 19۶۶ این اجرای او را شنیدم؛ در لندن، در مرس کانینگهام.»