جان هاپکینز (Jon Hopkins) آهنگساز، موسیقیدان و تهیهکننده موسیقی انگلیسی است. او نامی آشنا در عرصه موسیقی الکترونیک و امبینت در سطح دنیای موسیقی است و علاقهمندان حرفهای موسیقی الکترونیک به خوبی با این نابغه و سطح متفاوت کار او آشنا هستند. او سابقه همکاری با آهنگسازان و نوازندگان و گروههای برجستهای نظیر برایان اینو (Brian Eno)، کلدپلی (Colplay) و دیوید هولمز (David Holmes) و ... را دارد و تا به امروز بارها تحسین جامعه موسیقی به دست آورده است و همچنین سابقه نامزدی جوایزی نظیر Ivor Novello و گرمی را نیز دارد.
این آهنگساز پرآوازه تا به امروز ۶ آلبوم استودیویی با نامهای کدری در سال ۲۰۰۱، یادداشت تماس در سال ۲۰۰۴، درونیات در سال ۲۰۰۹، مصونیت در سال ۲۰۱۳، تکینگی در سال ۲۰۱۸ و موسیقی برای سایکدلیک تراپی در سال ۲۰۲۱ منتشر کرده است. جدا از این، او تا به امروز چند ایپی نیز منتشر کرده است و در انتشار چندین آلبوم با گروهها و هنرمندان دیگر همکاری کرده است.
دوران اولیه زندگی
جاناتان جولیان هاپکینز (Jonathan Julian Hopkins) در سال ۱۹۷۹ به دنیا آمد. در هفت سالگی به واسطه شنیدن موسیقی الکترونیک در دوران اولیه موسیقی هاوس به این سبک گرایش پیدا کرد. در این دوران او علاقه شدیدی به گروههای دپش مود (Depeche Mode) و پت شاپ بویز (Pet Shop Boys) داشت و همین امر زمینهساز شیفتگی او به ساز سینتیسایزر شد.
در ۱۲ سالگی او یادگیری پیانو را در بخش جوانان کالج موسیقی سلطنتی لندن آغاز کرد که تا ۱۷ سالگی نیز ادامه داشت. در این دوره او تحت تاثیر دو آهنگساز برجسته موسیقی کلاسیک، موریس راول (Maurice Ravel) و ایگور استراوینسکی (Igor Stravinsky) قرار گرفت. این تاثیر باعث شد که او بدل به یک نوازنده حرفهای پیانو بشود و مصمم بود که تا به صورت حرفهای و جدی صرفا در این زمینه از موسیقی فعالیت داشته باشد. او سابقه بردن جایزه موسیقی کلاسیک را دارد و یک بار برنده جایزهای برای اجرای کنسرتوی پیانو راول شده است.
در دوران نوجوانی او جدا از علاقه خود به موسیقی کلاسیک، به سبکهایی چون اسید هاوس و گرانج و الکترونیکا نیز گوش میداد و به آثار هنرمندانی نظیر Acen، Seefeel و Plaid علاقهمند بود. در ۱۴ سالگی و همزمان با خریدن یک کامپیوتر شخصی آمیگا ۵۰۰ (Amiga 500)، او شروع به نوشتن برنامه MIDI کرد و در ۱۵ سالگی با ذخیره پولش که حاصل برنده شدن در مسابقه پیانو بود، یک دستگاه سینتیسایزر پایینرده رولند خریداری کرد و این نقطه آغاز کار او در زمینه ساخت موسیقی الکترونیک بود.
در ۱۵ سالگی با ذخیره پولش که حاصل برنده شدن در مسابقه پیانو بود، یک دستگاه سینتیسایزر پایینرده رولند خریداری کرد و این نقطه آغاز کار او در زمینه ساخت موسیقی الکترونیک بود.
با پشت سر گذاشتن امتحانات نهایی در ۱۷ سالگی، جان هاپکینز با دوستش لئو آبراهامز (Leo Abrahams، آهنگساز و نوازنده) را در یک تست برای پشتیبانی گروه ایموگن هیپ (Imogen Heap) همراه شد که مورد پذیرش نیز واقع شد و او به عنوان نوازنده کیبورد و سمپلر با این گروه همکاری خود را آغاز کرد و نیز دوستش به عنوان نوازنده گیتار به عضویت این گروه درآمد. جان هاپکینز در سال ۱۹۹۸ اولین تور خود را در همراهی با این گروه برگزار کرد.
جان هاپکینز علاقه زیادی به مفاهیم عرفانی و ماورایی دارد و در کنار آن به مراقبه و مسائلی که اصطلاحا درونی خوانده میشود نیز توجه ویژهای دارد. او که زمان زیادی را صرف این امور و افکار میکند، این گرایش را نه به واسطه رسیدن به آرامش که بیشتر در جهت این امر مورد استفاده قرار میدهد که بتواند موسیقی مهارناشدنی و متفاوتی ارائه دهد.
سبک و فضای کاری
موسیقی جان هاپکینز عمیقا زیباییشناسانه است و آثار او چیزی فراتر از سبکهای معمول است. او سردی نهفته در موسیقی دیجیتال را با لایههای ظریف و ساختارشکن درمیآمیزد و به همین سبب است به سختی میتوان آثار او را با دیگر هنرمندان مورد قیاس قرار داد. او با ساختار فراسبکی خود، ساختههای عجیب و عمیق و درگیرکننده و متفاوت را برای علاقهمندان موسیقی به ارمغان میآورد.
موسیقی جان هاپکینز عمیقا زیباییشناسانه است و آثار او چیزی فراتر از سبکهای معمول است.
جان هاپکینز خالق موسیقی است که اساسی احساسی دارد و سازهای موسیقی مورد استفاده او در حدود یک سبک نیستند و ساختههای او ممکن است در یک لحظه از یک پیانو سولوی آکوستیک به صورتی انفجاری به یک موسیقی الکتروی با بیس سنگین تبدیل شوند.
شروع فعالیت حرفهای
در سال ۱۹۹۹ او اولین قرارداد همکاری حرفهای خود را با لیبل جاست میوزیک (Just Music) امضا کرد که منجر به انتشار اولین آلبوم فردی او با نام کدری (Opalescent) در سال ۲۰۰۱ شد. در کنار این او همچنان دراین دوران به عنوان نوازنده پارهوقت و به صورت استودیویی با دیگران نیز همکاری داشت. این آلبوم نقدهای مثبتی دریافت کرد و به عنوان یک آلبوم اول، با استقبال خوبی نیز همراه شد.
نشریه گاردین این آلبوم را اینگونه مورد ستایش قرار داد: «یک آلبوم اول که به زیبایی تمام عملی شده است. با استفاده از خلاقیتهایی که در استفاده از سینت داشته است، صداهای فازبندیشده و طنیناندازی صدای گیتار و پیانو و بیتهای دلنشین، آهنگهای شگفتانگیز او به مانند یک دریای بیقرار در میان آرامش به نیرویی وهمناک در گردش هستند که هر فردی که به موسیقی زیبا علاقه دارد را به وجد خواهد آورد».
دیجی مگازین با دادن امتیاز ۴ از ۵ به این آلبوم، عنوان کرد که «پیانو و گیتار زهی و بیتهای آرام به مانند ابرها در غروب آفتاب در یکدیگر ذوب میشوند (یا یک داروی روانگردان ملایم) و به مانند یک زیبایی خراباتی با ظرافت بر مخاطب اثر میگذارد و در ادامه صدای تیره درامز عمق بیشتری نیز به این فضا بخشیدهاند».
آهنگهای شگفتانگیز او به مانند یک دریای بیقرار در میان آرامش به نیرویی وهمناک در گردش هستند که هر فردی که به موسیقی زیبا علاقه دارد را به وجد خواهد آورد.
دومین آلبوم هاپکینز با نام یادداشت تماس (Contact Note) در سال ۲۰۰۴ در زمانی که او هنوز یک هنرمند استودیویی بود، منتشر شد. این آلبوم طرفداران زیرزمینی خود را به دست آورد؛ اما موفقیت آن هرگز در حد آلبوم اول نبود و باعث سرخوردگی جان هاپکینز در فعالیتهای فردی و حرکت او به سمت تهیهکنندگی شد؛ اگرچه این آلبوم زمینهساز همکاریهایی درخشان برای او شد.
فصل همکاریهای مشترک
در سال ۲۰۰۴ او در یک همراهی با دوستش، لئو آبراهامز، همکاری مشترکی را با برایان اینو افسانهای آغاز کردند. برایان اینو با شنیدن اجرای برخی از قطعات آلبوم دوم هاپکینز، خیلی سریع او را برای همکاری دعوت کرد و نتیجه این همکاری خیلی زود و در همان روز اول به ساخته شدن برخی از آهنگهای آلبوم روی دیگری روی زمین (Another Day on Earth) شد و همین امر زمینهساز همکاری ادامهدار این دو هنرمند تا به امروز شده است.
با فاصله کوتاهی هاپکینز آلبوم Bombshell را برای King Creosote تهیه کرد که زمینهساز همکاری او با لیبل Fence Collective شد. او همچنین همکاری مشترکی با دیوید هولمز (دیجی و آهنگساز) در نوشتن قطعات آلبوم Holy Pictures داشت و قطعات ریمیکسی را نیز برای جیمز یورکستون (James Yorkston) ساخت.
در سال ۲۰۰۷، او از سوی اینو برای تهیهکنندگی آلبوم پرآوازه زنده باد زندگی یا مرگ و همه دوستانش Viva la Vida or Death and All His Friends از گروه کلدپلی دعوت شد و در این همکاری او علاوه بر تهیهکنندگی مشترک، نواختن سازهایی از جمله ارگان، هارمونیوم، کیبورد و ... را نیز بر عهده داشت. قطعه افتتاحیه آلبوم، Violet Hill حاصل یک بداههنوازی تنظیمکننده زهی گروه داویده روسی (Davide Rossi) و هاپکینز است.
در کنار این فعالیتهای مشترک این دوره، او به صورت فردی نیز آهنگسازی میکرد که از جمله آنها میتوان به قطعات Life in Technicolor و The Escapist اشاره کرد. آلبوم Viva la Vida or Death and All His Friends در سال ۲۰۰۸ منتشر شد و علاوه بر برنده شدن جایزه گرمی بهترین آلبوم سال، به پرفروشترین آلبوم این سال نیز بدل شد. پس از آن در تورهای گروه به عنوان دیجی فعالیت کرد و در طول شش ماه در کشورهای زیادی به اجرای موسیقی پرداخت.
آلبوم Insides و بازگشت باقدرت به عرصه فعالیت فردی
در سال ۲۰۰۸ او در یک همکاری مشترک قطعاتی را برای وین مکگرگور Wayne McGregor (طراح رقص) آهنگسازی کرد که بین سالهای ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹ اجرا شد. او همچنین در طول این مدت با هنرمندانی نظیر دیوید هولمز و دن آربورایز (Dan Arborise) همکاریهایی داشت و قطعاتی را نیز از آثار گروههای وایلد بیستز (Wild Beasts)، نوساج تینگ (Nosaj Thing)، ایموگن هیپ، فور تت (Four Tet) و جیمز یورکستون ریمیکس کرد. او همچنین یکی از تهیهکنندگانی بود که برای ریمیکس اولین آلبوم الکترونیکای آهنگساز و کارگردان پرآوازه دیوید لینچ (David Lynch) انتخاب شد.
در سال ۲۰۰۹ و پس از پنج سال هاپکینز پس از عقد قرارداد با شرکت ضبط دومینو (Domino Recording Company) سومین آلبوم استودیوییاش با نام درونیات (Insides) را منتشر کرد. او در این آلبوم علاوه بر قطعاتی که به صورت اختصاصی برای این آلبوم نوشته بود؛ از قطعه نور از طریف رگها (Light Through the Veins) که در آلبوم قبلی گروه کلدپلی (Viva la Vida or Death and All His Friends) منتشر شده بود، به صورت پراکنده از قطعاتی از آلبوم قبلی خود نیز استفاده کرد. او برای پشتیبانی از این آلبوم، اجراهای زندهای را نیز در سرتاسر اروپا برگزار کرد و با هنرمندانی نظیر The XX، رویکساپ Röyksopp و فور تت نیز همکاری کرد.
به سادگی میتوان این آلبوم را به عنوان یکی از بهترین آلبومهای موسیقی الکترونیک سال ۲۰۰۹ برگزید.
آلبوم سوم او با استقبال خوبی مواجه شد و به رده ۱۵ جدول بیلبورد در موسیقی الکترونیک رسید و PopMatters از این آلبوم به عنوان یکی از بهترین آلبومهای موسیقی الکترونیک سال ۲۰۰۹ یاد کرد. سایت cyclicdefrost این آلبوم را اینگونه توصیف کرده است: «این آلبوم ویژگیهای خود را از امبینت الکتروینکا گرفته است، اما از سازهای زهی و پیانو در کنار بیتهایی شنیدنی استفاده شدهاند و همچنین در برخی آهنگها از موسیقی دابستپ نیز تاثیر گرفته است».
مجله اینترنتی TinyMixTapes نیز آلبوم درونیات را اینگونه وصف کرده است: «این آلبوم مرا با تکآهنگش به عنوان روبهجلوترین قطعه آن تا به امروز تحت تاثیر قرار داده است. حس زمانبندی، وضوح کاری او در تولید و افکتهای متنوع که به کار برده است، شما را به داستانی میکشاند که هر ساز در آن برای خود داستانی دارد. جان هاپکینز فقط یک هنرمند مکانیکی با الگوهای از پیش مشخص نیست، او یک آهنگساز و نوازنده پیانوی خلاق است. این کاردستی (آلبوم) او را از دیگران متمایز کرده است و عاملی شده تا آلبوم Insides به عنوان اثری اثرگذار و تحریبکننده همواره در ذهن باقی بماند. به سادگی میتوان این آلبوم را به عنوان یکی از بهترین آلبومهای موسیقی الکترونیک سال ۲۰۰۹ برگزید».
پل کلارک از بیبیسی در مورد این آلبوم نوشت: «هاپکینز این توانایی را دادر که هر تصنیف شورانگیزی را به آنگونه که خودش میخواهد، حماسی و سرکش و پراحساس تهیه کند. به عنوان مثال آهنگ Light Through the Veins را در نظر بگیرید... یک شباهت نزدیک با قطعه در همه جاهای اشتباه (In All the Wrong Places) از الریش اشناوس (Ulrich Schnauss) دارد، یک قطعه موسیقی شوگیز را با شکوهی عظیم ارائه داده است و در طول زمان ده دقیقهای این عظمت همواره در حال گسترش است... و هیچ مقداری از شکوه منعکسشده در آن نمیتواند عمق اسرارآمیز آلبوم Insides را بازتاب دهد».
شروع فعالیت به عنوان آهنگساز موسیقی متن
در سال ۲۰۰۹ هاپکینز بار دیگر توسط اینو برای اجرای فردی در فستیوال لومینوس (the Luminous Festival) در تالار اپرای سیدنی دعوت شد. در این مدت اینو از او دعوت کرد تا به گروه مشترک او با کارل هاید (Karl Hyde) و لئو آبراهامز با نام پیور سینیوس (Pure Scenius) بپیوندد. این همکاری منجر به ساخت قطعاتی و اجرای آنها در شهرهای مختلفی از جمله سیدنی و برایتون شد.
در سال ۲۰۰۹ او در یک همکاری مشترک دیگر با اینو و آبراهامز، در ساخت موسیقی متن فیلم استخوانهای دوستداشتنی (The Lovely Bones) مشارکت کرد. در همین سال او با تانگ (Tunng) در ساخت یک ایپی با نام هفت جرعه از آسمان (Seven Gulps of Air) همکاری کرد که تحسینهای زیادی را برای او و گروه تانگ به همراه داشت.
در سال ۲۰۱۰ او موسیقی متن برای فیلم کوتاهی از اریک لین (Eric Lynne) با نام راب و والنتینا (Rob and Valentyna) است که مورد ستایش قرار گرفت. در همین سال او برای فیلم علمی تخیلی هیولاها (Monsters) به کارگردانی گرت ادواردز (Gareth Edwards) آهنگسازی کرد که در آن بار دیگر با داویده روسی و لئو آبراهامز همکاری کرده بود. او برای موسیقی متن این فیلم نامزد دریافت جایزه Ivor Novello شد. در همین دوران او در همکاری مشترک پرتکرار دیگری با اینو-آبراهامز، در ساخت آلبوم بداههای با عنوان کاردستی کوچکی روی یک دریای شیری (Small Craft on a Milk Sea) مشارکت کرد.
در سال ۲۰۱۱ او با گروه اسکاتلندی کینگ کریسوت (King Creosote) در ساخت آلبوم معدن الماس (Diamond Mine) همکاری کرد که در آن وکال و ترانههای کریسوت با آهنگسازی و تنظیم هاپکینز همراه شده بود. این آلبوم که منجر به همکاریهای ادامهداری شد، تحسینهای زیادی را روانه این دو کرد و نامزد دریافت جایزه موسیقی Barclaycard Mercury Prize که مختص آثار منطقه بریتانیا و ایرلند است، شد. در همین سال او یک ایپی مشترک دیگر با کینگ کریسوت با نام حرفهای صادقانه (Honest Words) منتشر کرد که با ایپی دیگری با نام جوبیلی (The Jubilee) در سال ۲۰۱۲ دنبال شد.
در سال ۲۰۱۳ هاپکینز موسیقی متن فیلم اکنون چگونه زندگی میکنم (How I Live Now) را برای کارگردان، کوین مکدونالد (Kevin Macdonald) ساخت.
آلبوم مصونیت و درخششی دیگر
در سال ۲۰۱۳ هاپکینز پس از ساخت موسیقی متن فیلم اکنون چگونه زندگی میکنم (How I Live Now) را برای کارگردان، کوین مکدونالد (Kevin Macdonald)، چهارمین آلبوم استودیویی خود با نام مصونیت (Immunity) را منتشر کرد که منجر به درخشش مجدد او در دنیای موسیقی شد. در این آلبوم او با خوانندگانی نظیر King Creosote و کورین رودیک (Corin Roddick) و مگان جیمز (Megan James) و گروه پیوریتی رینگ (Purity Ring) همکاری کرد.
آلبوم مصونیت اثری قابل توجه، درگیرکننده، احساسی و گیرا است.
این آلبوم در استودیوی شخصی هاپکینز در لندن ضبط و تهیه شد و در آن او بیشتر از افکتهای صوتی خانگی و صداهای طبیعی موجود در اتاق استفاده کرده بود. همین اقدام متهورانه منجر شد تا مجله MixMag این آلبوم را اینگونه توصیف کند: «مصونیت یک آلبوم تکنوی ارگانیک با مینیسمفونیهای بدیع و عالی است».
از این آلبوم استقبال عمومی خوبی به وجود آمد و نقدهای بسیار مثبتی نیز به آن اختصاص داده شد که از جمله آنها میتوان به امتیاز کامل از سوی مجله MixMag اشاره کرد. رسانه پیچفورک این آلبوم را اینگونه مورد ستایش قرار داده است: «آلبوم Immunity اثری قابل توجه، درگیرکننده، احساسی و گیرا است». مجله اینترنتی MusicOMH با اختصاص امتیاز ۴ از ۵ آن را یک آلبوم « کلاسیک مدرن» توصیف کرد.
رسانه پیچفورک: «هاپکینز با اجتناب از کمالگرای دیجیتال، در جهت بهره بردن بیشتر از ترکیبات صداهای اصلی آنالوگ، یک آلبوم گرم و زنده را در ساحتهای فیزیکی و الکترونیکی منتشر کرده است». پیشدرآمد امبینت قابل چشمپوشی نیست، صدای گلیچ تقلای باز کردن در قطعه ما ناپدید میشویم (We Disappear) و کلیدی که در استودیوی شخصی هاپکینز در لندن را باز میکند و صداهای قدمهای او در حال ورود به داخل استودیو، چیزی فراتر از پوشاندن فضاهای خالی آهنگ است: او با این کار ما را وارد فضایی میکند که میتوانیم حضورش در فضای این اثر را لمس کنیم. او روی میزها درامز مینوازد، نمکدان را میلرزاند، صدای ضبطشده از آتشبازیهای اطراف را کند میکند و صدای زنگ پنجره را بیشتر از چیزی که هست، به گوش مخاطب میرساند».
آلبوم چهارم جان هاپکینز در بریتانیا این آلبوم نامزد دریافت جایزه مرکوری شد و همچنین در آمریکا در رتبه ۱۳ جدول فروش آلبومهای الکترونیک بیلبورد قرار گرفت. همچنین موزیک ویدئوی قطعه سیگنال چشم باز (Open Eye Signal') که توسط ایف مکآردل (Aoife McArdle) جایزه بهترین فیلمبرداری را جشنواره جوایز موزیک ویدئوهای بریتانیا کسب کرد.
آلبوم تکینگی و آفرینش یک اثر ماندگار
در سال ۲۰۱۸ جان هاپکینز آلبوم تکینگی (Singularity) را پس از یک همکاری موقت با گروه کلدپلی در آلبوم داستانهای روح (Ghost Stories) و همچنین انتشار یک ایپی شخصی با نام نسخههای در خواب (Asleep Versions) که در آن قطعاتی از آلبوم مصونیت بازبینی شده بودند و هنرمندانی نظیر رافائل استندل پرستون (Raphaelle Standell-Preston) و King Creosoteحضور داشتند، منتشر کرد.
تکینگی پنجمین آلبوم استودیویی او است که از آن میتوان به عنوان دنبالهای بر آلبوم مصونیت یاد کرد و بار دیگر توانست توجهات زیادی را به سوی جان هاپکینز معطوف کند. انتشار سینگل هجوم زمردین (Emerald Rush) نوید انتشار آلبوم درخشان و تحسینبرانگیز را میداد. این قطعه شگفتانگیز که ستایش عمومی زیادی را برای هاپکینز به همراه داشت. برای درک عظمت این کار به شماره ۸۵۸ از پادکست مشهور A State of Trance مراجعه کنید و شنونده ستایشهای آرمین ون بیورن (Armin Van Buuren) از آن باشید. از این لینک میتوانید بیننده موزیک ویدئوی
این قطعه باشید.
آلبوم Singularity با موج بزرگی از ستایشها مواجه شد. آلبوم با امتیاز متاکریتیک ۸۴ از ۱۰۰ که نشانه تحسین جهانی است، با تحسینهای گستردهای از سوی مراجع معتبر نقد موسیقی مواجه شد. مجله musicOMH با ستایش از این آلبوم، عنوان کرد: «از ابتدای آلبوم جریان موسیقی به حدی گیرا است که شنونده را عمیقا با خود همراه میکند و از نوک موی سر تا پاشنه پای او را درگیر میکند».
وبسایت XLR8R در مقایسه با آلبوم مصونیت، بیان میکند: «هاپکینز، عناصر پراحساس هیپنوتیمزکننده را به گونهای با سازهای کوبهای فیزیکی همراه کرده است که گویی هیچ مشکلی برای این کار وجود نداشته است. تکینگی ادامهدهنده راه مصونیت است، در حالی که عمق احساسات در آن عمیقتر شده است و قدرت ریتمها در آن پتانسیل بیشتری پیدا کرده است».
وبسایت AllMusic با اختصاص نمره ۴.۵ از ۵ به این آلبوم، در مورد آن نوشت: «این آلبوم پر از بازخوردهایی است که پیش از این در ساختههای قبلی آزموده شدهاند و در کنار پرداخت متخصصانه بیتها، و ملودیهای لطیف پیانو و آوازهای روحنواز وابسته به موقعیت است. این بار، به نظر میرسد که در این آلبوم چند پیمانه آدرنالین نیز به موسیقی افزوده است که نشاندهنده جستجوی عمیقتر آهنگساز و شنونده در درون و بیرون دنیای ذهن است».
استیون کارلیک (Stephen Carlick) از وبسایت Exclaim در ستایش این آلبوم اینگونه نوشته است: «این یک آلبوم در بهترین لحظات خود قرار دارد که در آن یکی از بزرگهای ذهنهای موسیقی الکترونیک را در نقطه اوج خود میبینید». روزنامه The Observer اما نگاه خوبی به این آلبوم نداشت.
از ابتدای آلبوم جریان موسیقی به حدی گیرا است که شنونده را عمیقا با خود همراه میکند و از نوک موی سر تا پاشنه پای او را درگیر میکند.
این آلبوم نامزد دریافت جایزه گرمی بهترین آلبوم موسیقی الکترونیک شد و در بسیاری از فهرستها در زمره بهترین آلبوم سال قرار گرفت. همچنین با استقبال بسیار خوبی نیز در میان علاقهمندان موسیقی مواجه شد. در بریتانیا این آلبوم در صدر جدول فروش آلبومهای موسیقی مستقل و همچنین موسیقی دنس قرار گرفت و در فروش کلی نیز در جایگاه نهم قرار گرفت. در سایر نقاط دنیا نیز این آلبوم فروش بسیار خوبی داشت و در میان آثار پرفروش کشورهایی چون آلمان، ایتالیا، آمریکا، اسکاتلند، استرالیا، اتریش، هلند و ... قرار گرفت.
ششمین آلبوم استودیویی جان هاپکینز موسیقی برای سایکدلیک تراپی (Music For Psychedelic Therapy) است که در سال ۲۰۲۱ منتشر شد و تفاوت زیادی با فشای دو آلبوم قبلی دارد. این آلبوم اثری انتزاعی است که در فضای افکار درونی بشری سیر میکند. این آلبوم که شاکله اصلی آن را موسیقی امبینت تشکیل میدهد نیز به مانند عموم آثار این هنرمند با استقبال قابل قبولی مواجه شد و مراجع زیادی آن را مورد ستایش قرار دادند.
منبع:
یه نابغه به تمام معنا. زمان شنیدن موسیقی جان هاپکینز،شما نه به صورت استعاری،بلکه به معنای واقعی کلمه وارد به دنیای دیگه میشید و زمان و مکان کاملا معناش رو از دست میده.
دقیقا، جان هاپکینز آهنگسازیه که با موزیکش در هر سبکی توان تاثیر عمیق رو مخاطب رو داره و همیشه تازه است. خوشحالم که با شما در این زمینه همنظرم.